محل تبلیغات شما
بدون آنکه انتخابی در میان باشد مهندس شده م.

جای تک تکشان را تعیین می کنم  ، بهرحال هرکدام باید از جایی نمود بیرونی نشان بدهند. بعضی ها باید منتقل شوند. بعضی موقتاً  متوقف شوند.

حتی بعضی باید نوسازی شوند. بعضی ها را هم متاسفانه باید دور ریخت اما انگار نمیشود.تدریجاً و محکم جا خوش کرده اند انجا که اولین بار  رویش جاسازی شده اند. مصداق همان حرفی که قبلن زده بودم :

[ برای ساخته شدنِ "اتفاق" هرکس تکه ای از خودش می آورد تا به اشتراک بگذارد.برای کنده شدن از اشتراک چیزی را که آورده بودی جا میگذاری تا جدا شوی.]

بعضی ها با همین استدلال از جایشان جُم نمی خورند. خصوصاً آن بالایی ها که از این قبیل حرف ها زیاد شنیده اند به واسطه ی بالایی بودنشان !

با همین روال مهندسی زیاد میکنم،اگر ادامه بدهم میتوانم برایش مدرک هم بگیرم ، اما با اینهمه تلاش برای ترقی والدینم هیچ وقت رنگی از رضایت به چهره نشانم نداده اند.

می گویند رشته ات بدرد نمیخورد و نمی توانی با آن زندگی ای را بچرخانی ، شاید فقط چون مهندس چیزهایی شده م که مردم ساز و کار با آنها را مهندسی نمی دانند و بخاطرش قبل از اسمم لقبی نمیگذارند .

اما مهم نیست ،چون من بی آنکه انتخابی در میان باشد "مهندس" شده م . 

مهندسِ  _ _ _ .

 

 

 

شاید فقط کمی "آرام" تر میشدم ، اگر می فهمیدید :

این حرف ها به همین آسانی که خوانده می شوند ، نوشته نشده اند.

 

 

++

حتی اگر یک روزکارمان به محاسبات بکشد،

و ریاضیات بینمان قاضی شود ،

مطمئنم که مجموعاً  "دل رنجه های ریتم دارِ تو " بیشتر شنیده شده اند .

هرچند، اگر به من بود این "شعر مانند" بهتر می توانست بینمان قضاوت کند !

 

هرچشمه‌ای که می‌خشکید از چشمِ ماه می‌افتاد

چون وزنِ اضطراب بینِِ فقط دو پا تقسیم می شود ، نیرویی که به هر پا وارد میشود نسبتاً زیاد است !

جذب از دیواره ی معده ، ورود به خون لعنتی .

  ,اند ,ها ,بعضی ,م ,نمی ,    ,بعضی ها ,شده م ,شاید فقط ,شده اند

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دختر دی ماه ڪمتر از عـادۍ