هرچه بازتر می شود این در بی صدای چوبی-شیشه ای بزرگتر می شود این توده ی بی امانی
2.
برای اعتراف کردن هیج وقت دیر نیست .
قصه اش همان قصه ی ماهی و آب گل آلود است
اگر روزی نوشتمش با این جمله شروع میکنم :
" وقتی ماهی عاشق گِل و لای شده بود !"
#می گفت : [باد هرچه را بیشتر میخواهد بیشتر از خودش دور میکند.]
#عزیزانم!! این ها خلاص نمیکنند!
کـــــــاری تــــر.
کاری تر !
ساعت 12:42
هرچشمهای که میخشکید از چشمِ ماه میافتاد
چون وزنِ اضطراب بینِِ فقط دو پا تقسیم می شود ، نیرویی که به هر پا وارد میشود نسبتاً زیاد است !
,ی ,قصه ,هرچه ,بی ,خلاص , ,شود این ,می شود ,میخواهد بیشتر ,از خودش
درباره این سایت